جدول جو
جدول جو

معنی ناره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ناره کردن
(طَ کَ دَ)
بریسمان کشیدن. بند کردن سبحه و مهره و امثال آن. (یادداشت مؤلف) :
چنان چون برشته کند مهره مرد
یلان را به نیزه همی ناره کرد.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَهْ کَ دَ)
کناره گرفتن. عزلت گزیدن و دست کشیدن و بازگشتن و برگشتن. (ناظم الاطباء). دوری جستن. دوری نمودن. اعراض کردن:
و گر با سرشبان خلق صحبت کرد خواهی تو
کناره کرد بایدت ای پسر زین بی کناره رم.
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 269).
کناره کند زو خردمند مردم
نگیرد مگر جاهل اندر کنارش.
ناصرخسرو.
کردم کناره از طرب و بی نصیب ماند
این صدهزارساله عروس از کنار من.
ناصرخسرو.
امروز یکی هفته است کان ماه دوهفته
کرده ست کناره زپی بوس و کناری.
سنایی.
خرسند شدن به یک نظاره
زآن به که ز من کند کناره.
نظامی.
در روی پدر نظاره می کرد
نشناخت از او کناره می کرد.
نظامی.
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانۀ بزم طرب کناره کنم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
از هم دریدن شکافتن بریدن قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نالیدن، باآه وزاری التماس و دعاکردن تضرع کردن: ناله ای کن کای تو علام الغیوب زیر سنگ مکر بدمارا مکوب، شکایت کردن گله کردن: حافظ، از فقر مکن ناله که گرشعر این است هیچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشی. (حافظ. 321)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامه کردن
تصویر نامه کردن
نامه نوشتن: (وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان)
فرهنگ لغت هوشیار
نگاه کردن نگریستن نگاه کردن نگریستن تماشا کردن: سخن درست بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم. (حافظ. 240) توضیح گاه بتشدید ظا آید: آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما. (دیوان کبیر 6: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
Rip, Rupture, Shred, Tatter, Tear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
Whimpering, Yelp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
déchirer, rompre, déchiqueter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gémissement, aboyer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
rasgar, romper, triturar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
merobek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
গুঙানি , ঘেউ ঘেউ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
ฉีก , ฉีก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
कराहना , कुत्ते की आवाज़ करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
scheuren, verscheuren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gemito, abbaiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
흐느끼는 , 짖다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
फाड़ना , फटना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
inlemek, havlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
撕裂 , 破裂 , 撕碎
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
strappare, rompere, stracciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
winseln, bellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
rasgar, romper
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
janken, blaffen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
стогін , гавкати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
rwać, rozerwać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
хныкающий , лаять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
рвати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
jęczenie, szczekać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
reißen, schreddern, zerreißen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gimoteo, gritar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پاره کردن
تصویر پاره کردن
рвать , разрывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
gemido, latir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناله کردن
تصویر ناله کردن
kilio, kubweka
دیکشنری فارسی به سواحیلی